مقابل پشت دست. بردست. - متاع روی دست، متاع حقیر و خواری که در مکانی بیرون از دکان می گذارند و متاعی که در کف دست نهاده در کوچه و بازار می فروشند. (ناظم الاطباء). ، مکر در کشتی گیری. (ناظم الاطباء). رودست، مکر و فریب. نیرنگ. (ناظم اطباء). - روی دست خوردن، فریب حریف و مدعی را خوردن. (ناظم الاطباء). - روی دست زدن، حریف و مدعی را گول زدن. (ناظم الاطباء). ، طپانچه. (ناظم الاطباء)
مقابل پشت دست. بردست. - متاع روی دست، متاع حقیر و خواری که در مکانی بیرون از دکان می گذارند و متاعی که در کف دست نهاده در کوچه و بازار می فروشند. (ناظم الاطباء). ، مکر در کشتی گیری. (ناظم الاطباء). رودست، مکر و فریب. نیرنگ. (ناظم اطباء). - روی دست خوردن، فریب حریف و مدعی را خوردن. (ناظم الاطباء). - روی دست زدن، حریف و مدعی را گول زدن. (ناظم الاطباء). ، طپانچه. (ناظم الاطباء)
قصبه ای است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، کنار راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز. دارای 2500 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات، عسل و گردو. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پائین هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
قصبه ای است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، کنار راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز. دارای 2500 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات، عسل و گردو. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پائین هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)